به خود بالیدن

به خود بالیدن یا احساس رضایت درونی (انگلیسی: Pride) این لفظ مترادف، صلف، افتخار، تیه و عجب و غرور و معنی این الفاظ همه نزدیک به هم است.

عجب و غرور

صفتی است که به موجب آن انسان خود را مستحق مقامی بداند که مستحق آن نیست.

صلف

تکبر توأم با سنگینی روح است.

افتخار

مباهات کردن به اشیائی که خارج از وجود ماست.

تیه

معنی تیه نیز نزدیک عجب است. فرق آن در این است که صاحب عجب ظن مربوط به خود را تکذیب می‌کند و صاحب تیه دیگران را تکذیب می‌کند نه خود را.

غرور

معنی غرور نزدیک به معنی تیه است.

فرق غرور و عجب

صاحب عجب نسبت به فضایلی که در مورد خود گمان می‌برد دل خوش است و کاری به نظر دیگران در مورد فضایل خود ندارد در حالی که شخص مغرور اهل تظاهر است و می‌خواهد خود را به دیگران بنمایاند، به طوری که شگفت‌زدگی مردم در مورد او مایه شادمانی او است.[۱]

عجب، ظن کاذبی است در مورد خود برای استحقاقی که شایسته آن نیست.

عجب همراه حب سیطره است.

از دست دادن خود مهم بینی

"غرور، از هفت گناه مرگبار" نوشته Jacob Matham. 1592.

خود مهم بینی بزرگ‌ترین دشمن و مکافات نوع بشراست. انرژی ما برای ابقای اهمیت شخصیمان هدر می‌رود. بهترین مثال در این مورد، نگرانی بی حد و حصر ما دربارهٔ ظاهرمان و نیز در این پرسش است که آیا تحسین می‌شویم یا نه، دوستمان دارند یا نه و مورد پذیرش هستیم یا نیستیم. اگر قادر باشیم قدری از اهمیت خویش را از دست بدهیم دو اتفاق خارق‌العاده روی خواهد داد:

۱- انرژیمان را از تلاش در راه ابقای اندیشه فریبنده عظمت خویش آزاد می‌سازیم.

۲- به اندازه کافی انرژی فراهم می‌آوریم تا نیم نگاهی به عظمت واقعی عالم وجود بیندازیم.[۲]

منابع

  1. جمیل صلیبا - منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی، انتشارات حکمت - تهران، چاپ: اول، ۱۳۶۶
  2. Castaneda, Carlos. The Art of Dreaming. New York: HarperCollins, 1993؛ کاستاندا، کارلس، هنر رؤیا دیدن، ترجمه مهران کندری، تهران: میترا، ۱۳۷۳