خاقان

نگاره یک خاقان اویغور، سده هشتم میلادی
سکه طلای چنگیز خان به سبک سکه‌های اسلامی و با عبارت «الخاقان العادل الاعظم چنگیز خان». ضرب غزنی، به سال ۶۱۸ ه‍.ق (۱۲۲۱ یا ۱۲۲۲ م)

خاقان (ترکی استانبولی: Hakan ترکی آذربایجانی: Xaqan) شکل عربی‌شده عنوان قاغان (خط اورخون: 𐰴𐰍𐰣) در زبان ترکی باستان است. قاآن شکل دیگری از این عنوان است که در زبان مغولی کاربرد دارد. معنای قاغان «حاکم عالی‌مقام» می‌باشد و در زبان‌های ترکی و مغولی برابر عناوینی همچون امپراتور و شاهنشاه محسوب می‌شود. وظایف دارنده این عنوان در اجتماعات متکی بر قبیله‌سالاری، شامل ایجاد وحدت میان قبایل گوناگون، گسترش اتحادیه قبایل، ریاست شورای قبایل، ارتقای زیست اجتماعی قبایل و نظایر این موارد بود. بدین‌ترتیب جایگاه وی به‌مثابه «خانِ‌خانان» یا «خان اعظم» بود.[۱]

ریشه زبانی

نظریه‌های متعددی دربارهٔ منشأ زبانی واژه خاقان (قاغان) ارائه‌شده که هیچ‌کدام از آن‌ها به‌صورت قطعی اثبات یا رد نشده‌اند. بااین‌حال نظریاتی که منشأ این واژه را در یکی از شاخه‌های خانواده زبان‌های آلتایی، یعنی ترکی، مغولی و تونگوزی می‌دادند، مورد توجه بیشتری قرار دارند. در کنار نظریه‌های آلتایی، نظریه‌های جایگزینی نیز وجود دارند که منشأ این واژه را غیرآلتایی و مرتبط به یکی از خانواده‌های زبانی ایرانی، کره‌ای، چینی و ینی‌سئیایی دانسته‌اند.[۲]

تاریخچه

این عنوان را نخستین‌بار منابع چینی سده سوم میلادی برای حاکمان کنفدراسیون عشایری شیان‌بئی ثبت کرده‌اند. گروه نامبرده احتمالاً از نظر زبانی با مغولان امروزی در پیوند بودند. در سده چهارم میلادی خاقان عنوان رسمی حاکمان خاقانات روران شد و سپس گوک‌ترک‌ها پس از سرنگونی روران‌ها در طول سده‌های ششم تا هشتم میلادی به استفاده از این عنوان ادامه دادند. در دوره شکوفایی امپراتوری‌های ترک‌تبار، از خاقانات اویغور در فلات مغولستان تا قلمروی تورگش در آسیای داخلی، از دولت خزرها در قفقاز شمالی تا دولت قراخانیان در فرارود، خاقان عالی‌ترین عنوان یک فرمانروا به‌حساب می‌آمد. گاه در منابع اسلامی شاهان چین و تبت نیز خاقان خوانده شده‌اند.[۳]

باوجود پیوند عمیقی که میان عنوان خاقان و سنت‌های فرمانروایی ترکی وجود داشت، تعدادی از دودمان‌های ترک‌تبار که در جهان اسلام به قدرت رسیدند از بکارگیری این عنوان خودداری کردند و عناوین اسلامی برگزیدند. غزنویان و سلجوقیان نمونه‌های بارز این موضوع بودند که عنوان اسلامی «سلطان» را برای خود ترجیح دادند.[۴][۵] عناوینی که ریشه در سنت‌های ایرانی داشت نیز به‌کار می‌رفت. برای نمونه بر تعدادی از سکه‌های سلجوقی عنوان «شاهنشاه» در کنار نام و سایر عناوین افتخاری فرمانروایان سلجوقی ثبت شده‌است.[۶] تا سال‌های آغازین سده سیزدهم میلادی، هر دو عنوان خان و خاقان از عناوین رایج میان سران قبایل مغول بودند. در زمان چنگیز خان ولی برای این دو عنوان تفاوت مرتبه ایجاد شد و خاقان عنوانی گشت که تنها برای فرمانروای تمامی قبایل مغول اختصاص داشت.[۷]

خاقان از عناوین رسمی سلاطین امپراتوری عثمانی محسوب می‌شد و بر سکه‌های آنان به‌صورت عبارت «سلطان البرین و خاقان البحرین السلطان ابن السلطان» به‌کار می‌رفت.[۸][۹][۱۰] شاهان قاجار از زمان فتحعلی‌شاه از عنوان خاقان به‌عنوان یکی از عناوین رسمی خود در کنار دو عنوان دیگر یعنی شاهنشاه و سلطان استفاده می‌کردند.[۱۱] پیش از قاجارها، در منابع مکتوب دوره‌های صفوی و افشار نیز گاهی از پادشاهان این دودمان‌ها با عنوان خاقان یاد می‌شد.[۱۲]

جستارهای وابسته

منابع

  1. «خاقان». مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  2. "ONCE AGAIN ON THE ETYMOLOGY OF THE TITLE qaγan", Alexander VOVIN, Studia Etymologica Cracoviensia (2007).CEJSH
  3. Encyclopædia Iranica: KHAGAN.
  4. Kramers, J.H.; Bosworth, C.E.; Schumann, O.; Kane, Ousmane (2012). "Sulṭān". In Bearman, P.; Bianquis, Th.; Bosworth, C.E.; van Donzel, E.; Heinrichs, W.P. (eds.). Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Brill.
  5. Esposito, John L., ed. (2003). "Sultan". The Islamic World: Past and Present. Oxford University Press.
  6. محسن سعادتی و حسین ناصری صومعه (زمستان ۱۳۹۵). «بحثی پیرامون وضعیت مالی دوران سلجوقیان با اتکا به مسکوکات آن دوران». پرتال جامع علوم انسانی. دریافت‌شده در ۱ فروردین ۱۴۰۲.
  7. Encyclopædia Britannica: Khan | title.
  8. Altmislik - Mahmud I Kostantiniyye mint.
  9. Kuruş - Mustafa II Edirne mint.
  10. Onluk - Abdülhamid I Kostantiniyye mint.
  11. Amanat, Abbas (1997), Pivot of the Universe: Nasir Al-Din Shah Qajar and the Iranian Monarchy, 1831-1896, Comparative studies on Muslim societies, I.B.Tauris, p. 10, ISBN 978-1-86064-097-1
  12. «خاقان (معرب قاغان)». دانشنامه جهان اسلام.